الهه ی الهام
انجمن ادبی
«گر درد افزوده گردد...» گر درد افزوده گردد درمان هم افزوده می گردد درمان را به پنجاه و صد می رساند پرتوش به خاموشی می گراید وز نورش کاسته می گردد بر چهره مرهم نه بر چشم درمان قلب، از حمل بار مسؤلیت خسته و کم توان می گردد نه نان، نه نمک، هیچ یک به دادش نمی رسد بیمار برای خوابیدن در بستر دنبال دوا و درمان گشته ، در به در ما دوا می خوریم درد به راه می افتد کارمان به چرخ و فلک می افتد هر روز پیوسته به خوردن دوا عادت می کنیم شاید بسیاری مرهم بر چهره منهند اشک چشمان با تسلی پاک نمی گردد درد و رنج سالیان از جان به در نمی شود زخم های کهنه را التیام نمی رسد زیاد هم داروی جدید را تحسین مکن پس چیست، این دشت خشکیده؟ این اندرون سوخته؟ پس چیست این همه رحلت دور از انتظار؟ در گذشت ناگهان؟ دستور نسخه ی پزشک، هیچ است گر آفریدگار، شفایمان را ننوشته باشد
شاعر: زلیم خان یعقوب دیلمانج: زین العابدین چمانی نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|